نقد و بررسي   ;کتاب«روزهاي بي آينه» اثر گلستان جعفريان


 


«روزهاي بي‌آينه» را نمي‌توان خواند، بايد آن را گريست! همنوا با همسران و مادراني که رنجي تلخ‌تر از رنج مادران و همسران شهدا را تحمل کردند. چشم انتظاري، چشم انتظاري، باز هم چشم انتظاري از پي عزيزي که خاطره آخرين نگاهش وقتي که به سوي مقصدي متعالي مي‌شتافت، برجسته‌تر از همه خاطرات دوران زندگي در ذهن و ياد مادران و همسرانشان نقش بسته است و بسان تابلويي برديوار خاطرات، دائم مقابل چشم است.


تصور اين همه صبوري حقيقتاً مشکل است. 8 ، 10 يا 12 سال، حتي بيشتر، آخر تحمل اين حد انتظار وچشم انتظاري چطور امکان دارد. اين را با استناد به آنکه بارها شاهد بي‌تابي‌هاي مادرانه يا نه براي دورافتادن فرزند يا عزيزي براي لحظاتي از مقابل چشم بوده ام، مي‌گويم.« روزهاي بي‌آينه » اما روايت 18 سال دوري و چشم انتظاري است. مدت زماني بسيار طولاني که 14 سال آن با بي خبري مطلق همراه است. يک زن مگر چقدر تحمل دارد که اين همه را صبوري کند؟! اگر در آغاز اين انتظار نهالي کاشته مي‌شد پس از 18 سال تبديل به درخت تناوري مي‌شد که سايه‌اش سهم قابل توجهي از سرزمين خورشيد را به تصرف خود درمي آورد. «منيژه لشکري» دو بهار بيشتر با همسرش «خلبان حسين لشکري» نگذرانده است که شوهرش در يک مأموريت مرزي هواپيمايش مورد اصابت قرار مي‌گيرد وبه اسارت دشمن در مي‌آيد.هيچ ردي از او به دست نمي‌آيد وگمانه‌ها بيشترحول وحوش شهادت وي مي‌چرخد. منيژه اما به سوسوي چراغ اميد که از ژرفاي وجودش شعله مي‌کشد دل مي‌بندد و به همراه «علي» يادگار زندگي مشترک با همسرش چشم به راه بازگشت «حسين» مي‌نشينند. او در اوج جواني -19 سالگي- بايد نقش ن باتجربه  و پخته را بازي کند وبا صبوري مسيرحرکت به سوي آينده را هموار سازد. نيرويي از درون او را به آينده وقرار گرفتن تصوير حسين در قاب خالي انتظاراميدوار مي‌سازد. سالي يکبار جلوي دوربين مي‌ايستد وعکسي به يادگار از خود مي‌گيرد و در آلبوم خانوادگي جاي مي‌دهد و شرحي برآن مي‌نويسد تا وقتي حسين آمد سالهاي نبودنش را با بودن در يادها نشان دهد. در آن سو «حسين لشکري» خلبان جنگنده اف5 که در يکي از مأموريت‌هاي گشت مرزي هواپيمايش مورد اصابت قرار گرفته و به اسارت دشمن درآمده است به دليل آنکه چند روز قبل از آغاز جنگ اسير شده وبه تصور بعثيان مي‌تواند سندي براي ادعاي پوچ آغازگري ايران در جنگ محسوب شود زنده اما مخفي نگه داشته مي‌شود و 14 سال در سلول بسر مي‌برد.  با وجود اين دژخيمان بعثي حاضر به ثبت‌نام او در فهرست اسراي جنگي نيستند و 14سال به‌عنوان مفقودالاثر و مجهول المکان باقي مي‌ماند ودر اين مدت با شکنجه‌هاي مختلف سعي مي‌کنند او را حاضر به همکاري در پيشبرد سناريوي خود کنند، اما اين سرباز جان برکف ميهن حاضر به خيانت به کشورش نمي‌شود. پس از اين مدت طولاني و در پي تحولات منطقه و در آستانه جنگ خليج فارس رژيم جنايتکار عراق حاضر به ثبت‌نام وي مي شود و نخستين نامه حسين لشکري در چند جمله به همراه عکسي از او به دست همسرش مي‌رسد.
فراز‌هاي اصلي کتاب از اينجا آغاز مي‌شود و مؤلف - گلستان جعفريان- با تيزهوشي ومهارت همسر آزاده شهيد حسين لشکري را سوژه قرار داده و عمق لايه‌هاي شخصيت اين  زن را واکاوي و يافته‌هاي خود را با جسارتي کم نظيربه قلم مي‌آورد. چيزي که امتياز اين اثر محسوب مي‌شود و از ساير کارها در اين حوزه متمايزش مي‌کند. گلستان جعفريان به مثابه يک نقاش چيره دست، هنرمندانه نقشي عيني ازاحساس يک زن را ترسيم مي‌کند وبه معرفي او با تمام صداقت‌هاي ذاتي‌اش مي‌پردازد و ظرايف ديده نشدني درون يک انسان را به طرزي استادانه در معرض ديد قرار مي‌دهد. از اين‌رو من اين کتاب را نه فقط کاري در حوزه ادبيات دفاع مقدس بلکه فراتر از آن، يک اثر روانشناسي موفق مي‌دانم که مطالعه آن علاوه بر علاقه مندان به تاريخ و ادبيات دفاع مقدس براي دانش پژوهان حوزه علوم انساني نيز مفيد و قابل استفاده است.جعفريان براي يافته‌هاي خود زحمت کشيده وبراي عبور از لايه‌هاي سطحي و دم دستي به عمق يک شخصيت با موانع و سرسختي‌هايي روبه رو بوده است، اما در نهايت کاري کارستان کرده است. البته ناگفته نماند که بخشي از ارزش‌هاي اين کتاب به صراحت و صداقت سوژه اصلي کتاب - خانم منيژه لشکري- همسر خلبان شهيد حسين لشکري برمي گردد.ايشان با صراحت و صداقت  به بيان احساسات نه خود پرداخته واز ريا کاري فاصله گرفته است«روزهاي بي‌آينه» به ظاهر کم حجم به نظر مي‌رسد، اما اين کم حجمي حاصل يک پختگي و مصداق کم گوي وگزيده گوي است. مؤلف بدون اينکه خواننده را در پيچ و خم قلم فرسايي‌هاي بيهوده معطل کند و او را سرگرم حاشيه‌هاي تودر تو آنچنان که مرسوم است بنمايد سرراست به سوي هدف و نتيجه هدايت مي‌کند. شايد همين ويژگي موجب شده تا از همان سطرهاي اول ميان واژه‌ها و خواننده ارتباطي عاطفي برقرار شود و ذهن و جان مخاطب را سرشار از احساسات پاک کند تا آنجا که خواننده در حالي که با چشمان خيس از اشک کتاب را تمام مي‌کند هنوز ذهنش درگير ماجراهاي شخصيت کتاب است و نسبت به کساني با وضعيت مشابه با ديده ديگري مي نگرد.


برگرفته از رومه ايران


 


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روابط عمومی اداره کتابخانه های عمومی سیستان وبلوچستان گلبرگ میخک الکتروپمپ، الکتروموتور و الکتروگیربکس صنعت آریا درخت افرا خرید اینترنتی 10suz olmaz soldiership معرفي انواع ريبون پرينتر Cindy MftA87