پريدخت
پديدآور: حامد عسگري
ناشر: قبسات / تعداد صفحات: 140
داستان فراق، دلتنگي و غم هجران يار که قص? تاز? ديروز و امروز نيست. حديث مکرري است که هر بار از زبان عاشقان و دوستان دور از هم شنيده ميشود. انسان اما هر کجا که باشد راهي خواهد يافت تا مرهمي بر اندوه فراق عزيزانش باشد.
در روزهاي قديم که خبري از تلفن و اينترنت و انقلاب الکترونيکي امروز نبود، مردم براي اطلاع از احوال يکديگر راهي جز نامه نگاري نداشتند. نامه بود و پس از آن تلگراف. انتظار بود و شوق رسيدن نامه و خط نوشتهاي از عزيزان و دوستان دور از هم.
"پريدخت" قص? دلتنگي و بيتابيهاي يک زوج ايراني است که براي مدتي از هم دور شدهاند؛ سيدمحمود که در فرانسه درس طبابت ميخواند و پريدخت که در تهران براي بازگشت همسرش لحظه شماري ميکند. اين کتاب مجموع? نامههايي است که بين سيدمحمود و پريدخت رد و بدل ميشود. برگهايي از شاخههاي درخت عشق که ريشه در سرزمين شرق دارد و اينک باد خزان جدايي، آن را بين مشرق و مغرب (تهران و پاريس) به گردش درآورده است. پريدخت گفت و گوهاي دو قلب بيقرار و عاشق است که به هر بهانهاي دلتنگ هم ميشوند و شرح اين دلتنگيها را با جادوي حروف و کلمات به سوي هم روانه ميسازند.
اين مجموعه با زيرعنوان «مراسلات پاريس طهران» شامل 40 نام? عاشقانه است که به زبان و نثر دور? قاجار و با طراحي و رسمالخطي ويژه منتشر شده است. پريدخت از خانه و روزهاي تکرارياش ميگويد که در نبود شوهرش هيچ لطفي ندارد و بهار و زمستان برايش يکي است. سيدمحمود از پاريس و زرق و برقش ميگويد که بي پريدخت در پيش چشمانش جلوهاي ندارد. در آغاز يکي از نامهها ميخوانيم: «آقا سيدمحمود جانم! سلام. مرقومه واصل شد. بوسيدم و بر ديده ماليدم. شيش? عطر و پارچه و صندل مرحمتي را نيز. چه حکايت است که خط و خبر از معشوق اينگونه غم از دل ميزدايد و نشئگيآور است؟ سال نو شما هم مبارک. بميرم که در غربت، هيچ از مراسمات نوروز برگزار نشد و سال به غربت تحويل شد.»
کتاب پريدخت نمون? موفقي از داستانهاي مکاتبهاي است که با قلم زيباي نويسنده و نثر خاص عصر قاجار، جذابيتي دو چندان يافته است. پيشنهاد ميکنيم، تجرب? شيرين مطالع? اين کتاب متفاوت را از دست ندهيد.
درباره این سایت